خاطره شهید ابراهیم امیر عباسی
يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۲۲ ب.ظ
( شهید ابرهیم امیر عباسی)
مادر بهش گفت:ابراهیم،سرما اذیتت نمی کنه؟
گفت:نه مادر،هوا خیلی سرد نیست.
هوا خیلی سرد بود ،ولی نمی خواست ما را توی خرج بیندازد.
دلم نیامد،همان روز رفتم و یک کلاه برایش خریدم.صبح فردا،کلاه را سر کشید و رفت.ظهر که برگشت، بدون کلاه بود!گفتم کلاهت کو؟گفت:اگه بگم دعوام نمیکنی؟گفتم:نه مادر مگه چیکارش کردی؟گفت:یکی از بچه های مدرسمون با دمپایی میاد،امروز سرما خورده بود،دیدم کلاه برای اون واجب تره.
امام علی (علیه السلام):
آنچه را به دست می آوری ببخش تا مورد ستایش قرار گیری.
مادر بهش گفت:ابراهیم،سرما اذیتت نمی کنه؟
گفت:نه مادر،هوا خیلی سرد نیست.
هوا خیلی سرد بود ،ولی نمی خواست ما را توی خرج بیندازد.
دلم نیامد،همان روز رفتم و یک کلاه برایش خریدم.صبح فردا،کلاه را سر کشید و رفت.ظهر که برگشت، بدون کلاه بود!گفتم کلاهت کو؟گفت:اگه بگم دعوام نمیکنی؟گفتم:نه مادر مگه چیکارش کردی؟گفت:یکی از بچه های مدرسمون با دمپایی میاد،امروز سرما خورده بود،دیدم کلاه برای اون واجب تره.
امام علی (علیه السلام):
آنچه را به دست می آوری ببخش تا مورد ستایش قرار گیری.
غررالحکم،ح4716
۹۳/۱۲/۱۰